سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

                     تربیت سلبی دربرابرتربیت ایجابی

به اعتقاد من ،ممکن است بین آن چه قصد می کنیم وان چه کسب می کنیم ،وارونگی پیش بیاید ،قصد می کنیم فرزندمان کم رو نباشد ،اما کارهایی می کنیم که کم روبار بیاید.وقتی هم برای درمان اقدام می کنیم،مشکل بیش تر می شود،برای اوتوضیح می دهیم که کم رو نباشد وحتی بچه های سه چهار ساله هم در قیاس با وی ،کم رو نیستند وراحت حرفشان را می زنند.نیت درمان است ،اما با تصویری که ما به او می دهیم وضعیت بد تر می شود. هرچه انجام می دهیم. نتیجه ی عکس می دهد.گاهی درمانگر هایی داریم که از در مانجو مجروح ترهستندوخودشان به کمک نیاز دارند.

مانباید به دنبال انگیزه باشیم؛انگیزه وجود دارد.باید دنبال پاسخ این سؤال بگردیم؛چه می کنیم که انگیزه های بچه ها از بین می روند؟فرویدمعتقداست،دراولین مرحله از رشددهانی است کودک می خواهدهرچه را که به دستش می رسد،وحتی اگر می توانددنیا را ببلعد،کودک حرص دانستن وکنجکاوی دارد. وقتی همین که  مدرسه می رود می خواهیم کنجکاوش کنیم ،هرچه انجام می دهیم نتیجه ی عکس به بار می آید.چه اتفاقی افتاده که روحیه ی اکتشافی کودک از بین رفته است ؟

               تربیت سلبی

99درصدتربیت سلبی است.این مهم نیست که چه کنیم تا کودک کنجکاو شود،مهم این است که چه کنیم تا کتجکاوی کودک ازین نرود.چه کنیم که بچه راست گو شود؟لازم نیست کاری کنیم چون کودک راستگو هست،بایدکاری انجام دهیم که دروغ گو نشود.ضروتی نیست «روش های»راست گویی را یاد بدهیدیابرای تربیت دینی اقدام کنیم.اقداماتی که نباید انجام دهیم ,مهم تر هستند به قول یکی ازبزرگان خدا همان است که کودکان حس می کنند نه انکه فیلسوفان ثابت می کنند.هدف تربیت دینی بر انگیختن شوق ،رغبت ،خداپرستس وپی بردن به کارکرد لذت بخش دین است،در واقع ،آموزش این که آدمی گونه به حقیقت دینی دست یابد ،مهم ترازدریافت معلومات دینی ازجانب دیگری است وایجاد شورطلب وشوق به دین ضروری تر ازاطلاعات دینی است.

به گفته ی پیاژه، متراکم ترین مراحل هوش مربوط به دو سه سال اول زندگی است میل به یاد گرفتن ،جست وجو وکنجکاوی به طور طبیعی در کودکان وجود دارد. امادرمدرسه می خواهیم همه چیز را به دانش آموزان یاد بدهیم وچنین است که یاد گیری به موضوعی همراه با رنج وعذاب تبدیل می شود.گاهی دانش آموزان در کلاس اصطلاحات وارونه ای را به کار می برند که نشانه هایی آسیب زا محسوب می شوند.وقتی دانش آموزان یا دانشجویان وسط درس وبحث به معلم یا استاد می گویند خسته نباشید.یعنی این که دیگر نمی خواهندگوش کنند.

               راه حل های تجویزی ممنوع

تعلیم وتربیت راه حل های تجویزی ندارد.حتی در کتاب های آشپزی نمی نویسند«دستورالعمل یا فن آشپزی» بلکه نوشته می شود:«هنرآشپزی»وقتی آشپزی هنر است،می توان تصور کردکه تربیت فن است؟!

من تأکید می کنم،راه حل های تربیتی در لحظات انی ودر تعامل های بین دو قطب سیال،یعنی مربی ومتربی ،خلق می شوندوکسب شدنی نیستندکه اگر کسب شوند،دیگر فن محسوب می شوند.گاهی در تربیت اتفاقات لحظه ای اثر جاودانه دارندولی اتفاقات طولانی اثر لحظه ای هم ندارند.!

زمانی برای دانش آموزی که به تعبیر ما مشکلاتی دارد با روش هایفردی وگروهی وبا انواع فنون مشاوره ای ،ماهها وقت صرف میکنیم ونیجه نمی دهد،اما گاهی در ارتباط لحظه ای،همه چیز دگرگون می شود.بین «لگدبه سگ»و«لگد به سنگ» تفاوت وجود دارد وقتی با ارگانیسم سروکار داریم،رابطه ی خطی به رابطه ی حلقوی تبدیل می شود.

همه ی تربیت را در فنون ومهارت ها نمی توان خلاصه کرد. بخش عمده ای از تربیت هنراست وهنرچیزی متفاوت ازفن است.فرهنگ دستورالعمل نویسی ونسخه نویسی برای تربیت بایدازبین برود.

اهمیت نگیزه ی درونی   درتربیت

پژوهش بیرون از ایران در مورد 100نوجوان علاقه مند به فوتبال انجام گرفتکه در ان به 50نفر به ازای هرساعت بازی 10دلارپاداش داده شد وبه بقیه هیچ پاداشی تعلق نگرفت براساس ارزیابی انجام شده با پیش تست وپس تست این نتیجه به دست آمد که رغبت گروه پاداش گیرنده کاهش یافته است!

تربیت با انگیزه ی درونی پیش می رود ووقتی دنبال انگیزه های بیرونی باشیم کم تر نتیجه می گیریموقتی می خواهیم ایجادانگیزه کنیم انگیزه ها ازبین می روند.مشکل ما انگیزه ی درونی است.تربیت مثل تعجب کردن است اگر به کسی بگویند تعجب کن قیافه ی دلقک مانند به خود می گیرداماوقتی در حالت عادی تعجب می کنیم قیافه هم همین را نشان می دهداین تناقض ها وپارادوکس های تربیت هستند ررروش های مابه جای اب خاصیت نفت را دارند می خواهیم مشکل را حل کنیموعیت را بدتر می کنیم اب کتری درحال بخار وغلیان است به جای انکه شعله را خاموش کنیم.در کتری را محکم می بندیم.

کودکی داردباتمام وجودش تلاش می کندبه عروسکش برسددرحالی که باتمام هیجان وتوان بدنی خود را به عروسک نزدیک می کند،مادر سر می رسد وبه راحتی عروسک را دراختیارکودک قرارمی دهد.همه ی حس وحال کودک فروکش می کندوانگیزه های درونی اش از بین می رود.

نگاه آسیب شناسانه به تربیت

نگاه از زاویه ی اسیب شناسانه به تربیت،جراحی ظریفی است.به این منظور در هر اقدام تربیتی باید به دو سؤال اساسی پاسخ دهیم ؛برای مثال در مورد انگیزه ها:

1-چه شده که انگیزه ها ازبین رفته اند؟«آسیب های تربیت ایجابی»

2-چه کنیم که انگیزه ها از بین نروند؟«روش های تربیت سلبی»

تربیت سلبی صدها برابرتربیت ایجابی زحمت دارد هنر اقدام نکردن بسیار سخت تر ازهنر اقدام کردن است.به طور حتم،منظورازاقدام نکردن ،دست روی دست گذاشتن وهمه چیز را به حال خود رهاساختن نیست بلکه منظوراجام دادن کارهایی است که موانع وتحمیل های کلیشه ای برای بروز استعداد ها وتوانایی های فردی را ازبین ببرد.

با نگاه آسیب سناسانه به تربیت

-آموزش خلاقیت مانع خلاقیت است.

-تربیت کردن مانع تربیت شدن است.

-یاددهی مانع یادگیری است.

-تشویق بیرونی مانع خود انگیختگی است.

-تربیت کلامی مانع تربیت عملی است.

-آموزش دین مانع تربیت دینی است.

واین چنین ست که وقتی برای آموزش دینی اقدام می کنیم دانش آموزدین پذیر دین گریزوشاید دین ستیزتبدیل می شود.

منابع:

روانشناسی تربیتی دکترعلی اکبر سیف

مجله تربیت انتشارات انجمن اولیا ومربیان آموزش وپرورش

تهیه وتنظیم:هادی جباری






تاریخ : جمعه 95/7/2 | 9:34 عصر | نویسنده : هادی جباری | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله سهران