حرف آخر در مورد مصرف چای…
این روز ها در کلینیک خود وقتی به بیمارانم توصیه میکنم مصرف چای را کنار بگذارند ، بعضی از ایشان با حالتی عجیب به من نگاه می کنند و می گویند اگر چای بد است چرا می فروشند یا مثلا چرا اینقدر تبلیغات در مورد خواص ضد سرطانی آن می شود و یا اینکه چرا بعضی از علمای دین چای مصرف می کنند و یا مگر می شود چای نخورد وای اگر چای نخورم میمیرم و یا اینکه به جای چای چی بخوریم و…
در این مقاله به طور کامل به این سوالات پاسخ داده شده و امیدوارم دوستان پس از خواندن این مقاله دیگر از خوردن چای دست بردارند…
تلخ مثل چای؛ تلخ تلخ مثل حقیقت
مقدّمه
«چای»، دوّمین نوشیدنی ایرانی ها پس از آب است. ایرانیان، 4 تا 5/4 درصد از مصرف کل چای جهان را به خود اختصاص داده اند و این در حالی است که جمعیت ایران، حدودا یک درصد از کلّ جمعیت دنیاست. با آن که از رسانه های جمعی، اخبار زیادی درباره منافع نوشیدن چای می شنویم؛ امّا گهگاه درهمین رسانه ها، خبرهایی مبنی بر مضرّ بودن چای هم پخش می شود. برای مثال به این دو مورد توجّه کنید:
الف- «محققان به تازگی اعلام کردهاند نوشیدن سه تا چهار فنجان چای در روز به همان اندازه برای انسان مفید است که نوشیدن مقدار بسیار زیادی آب! به گزارش بی بی سی نتایج تحقیقی که در مجله تغذیه کلینیکی اروپا منتشر شده است این باور غلط را که چای، آب بدن را خشک میکند نقض می کند. متخصصین تغذیه انگلیس! کشف! کردهاند که چای نه تنها نیاز بدن را به آب برطرف میکند؛ بلکه از حملات قلبی و بروز سرطان نیز جلوگیری میکند! نتایج همین تحقیقات میگوید که چای از آسیب دیدن سلولها جلوگیری میکند؛ مانع پوسیدگی دندان میشود و استخوانها را تقویت میکند. دکتر راکستون رییس گروه پژوهشی که بر روی فواید چای کار کرده است در مورد مصرف چای میگوید: نوشیدن چای برای ما بهتر از نوشیدن آب است! آب تنها مایعات بدن را تأمین میکند اما چای علاوه بر آن، آنتیاکسیدانهای مورد نیاز بدن را هم تأمین میکند. پس چای بنوشید تا سالم بمانید.» (منبع: http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=3116)
ب- «چاى دم کرده بعد از 24 ساعت تولید سرطان مى کند. همچنین دم کردن لیموعمانى با چاى نیز تولید سرطان مى کند.» (منبع: http://www.iran-newspaper.com/1386/860316/html/salamat.htm)
همچنین ایجاد کم خونی، طپش قلب یا بی نظمی های ریتم قلب و عوارضی از این دست که به دنبال مصرف چای بروز می کنند؛ در کتب علمی طبّی دانشگاهی هم ذکرشده اند و می دانید که در این کتب، معمولا مطالبی نوشته می شود که مراحل مختلف تحقیقاتی را گذرانده و از استحکام علمی لازم برخوردارند.
در این شرایط این سؤال پیش می آید که بالاخره نوشیدن چای مفید است یا مضرّ؟ به عبارت دیگر، چای، آری یا خیر؟ پاسخ این سؤال برمبنای اصول طبّ اسلامی وسنّتی ایران، منفی است امّا برای آن که دقیقاً متوجّه شویم که که حقیقت ماجرا از چه قرار است؛ باید به نکات ذیل توجّه کرد:
1- تجارت چای درسطح جهان، تجارتی بسیار بزرگ و سودآور است و طبیعتاً در چنین شرایطی، شرکتهای بزرگی که از راه این تجارت، میلیونها دلار درآمد دارند؛ به آسانی اجازه نمی دهند نتایج تحقیقاتی که مضرّات چای را روشن می کنند؛ به گوش مردم جهان برسد. این امر، یعنی نفوذ و دخالت بنگاه های اقتصادی در نتایج تحقیقات علمی، درجهان امروز، امری بسیار رایج و شایع است. برای مثال اکنون آشکار شده است که در اوایل قرن بیستم، شرکتهای سازنده سیگار و دخانیات، به بعضی از دانشمندان، مخفیانه پولهایی می دادند تا مقالاتی به ظاهر علمی در رد خطرات دخانیات و حتی طرح فواید آن نوشته، در مجلات معروف علمی آن زمان چاپ کنند. اسناد این تبانی های بزرگ و کثیف، تنها در اواخر قرن بیستم منتشر شد؛ یعنی زمانی که متضرّران از این قضیه مرده بودند و طبیعتا چندان امکانی برای طرح دعوا وجود نداشت و از سویی، مضرات دخانیات بر همگان آشکار شده بود و جایی برای مخفی کاری نبود. متأسّفانه مشابه چنین اتفاقاتی در این زمانه به کرّات رخ می دهد و اطّلاعات به ظاهر علمی برای رواج هرچه بیشتر استفاده از چای، نوشابه، سوسیس، کالباس، موبایل و … از تریبون های رسمی در سراسر جهان و ازجمله صدا و سیمای خودمان(و نه رسانه ملّی!) به طور دایم تبلیغ می شود. بنابراین تبلیغ وسیع منافع نوشیدن چای، باید با نظر دقّت نگریسته شود.
2- یک راه برای پی بردن به ضررهای چای آن است که به رفتارحیوانات- که به عکس انسانها، درحفظ سلامت خود بسیار کوشا هستند- توجّه کنید؛ معمولاً هیچ حیوانی حاضر به خوردن چای نیست ولذا، مزارع چای نیاز به سمپاشی وآفت کشی ندارند؛ در واقع، بوته چای جزء معدود گیاهانی است که به دلیل وجود سموم فراوان در بافت آن، در هیچ آفت جدی طبیعی- به جز خود انسان! ندارد. اگر چند برگ چای را همراه با تکّه ای نان به یک گاو یا گوسفند بخورانید؛ خواهید دید که حیوان زبان بسته، این لقمه ناباب را از دهان بیرون می اندازد! ریختن برگ چای در آب، می تواند منجر به مرگ ماهی ها شود. جالب این جاست که در بعضی مناطق، کشاورزان از این خاصیت چای بهره برده، در اطراف مزارع بوته چای می کارند تا احشام و سایر حیوانات به مزارع نزدیک نشده و زراعت را خراب نکنند.
3- چای، بومی کشور ما نیست و یک گیاه وارداتی است. متأسّفانه اکثر گیاهانی که به این طریق و بدون ملاحظات علمی – و بعضا با نیّات استعماری- در ایران کشت شده اند؛ مشکلات بهداشتی فراوانی برای ایرانیان فراهم کرده اند که ازجمله آنها می توان به سیب زمینی، گوجه فرنگی و کیوی اشاره نمود امّا بدون تردید، چای بدترین ضربه را به سلامتی مردم این سرزمین وارد کرده است چرا که چای به واسطه مصرف روزانه آن؛ سمّی است که به صورت مداوم وارد بدن ما می شود و لذا یکی از مهلک ترین اثرات را در زندگی مصرف کننده به جای می گذارد؛ تا جایی که برخی از اهل فن معتقدند که شیوع مصرف چای در ایران، کاهش 40 ساله عمر ایرانیان را باعث شده است.
در واقع، این گیاه، در اوایل دوره قاجار توسّط شخصی به نام کاشف السّلطنه به طور رسمی از هند وارد ایران شد و با همکاری دربار، کشت و نوشیدن آن رواج داده شد. جالب این جاست که در آن دوران، برای تحریک و تهییج بیشتر مردم به مصرف این سمّ مهلک؛ دست به اقدامات تبلیغی زدند از جمله این که شایع کردند کاشف السلطنه تخم چای را علیرغم مخالفت انگلیسی ها، در داخل عصای خود پنهان کرده به صورت مخفیانه وارد ایران نموده است! تا لابد با این اقدام شجاعانه خود، مردم ایران را از این موهبت الهی بهره مند سازد. اما سؤال این جاست که اگر واقعاً این کار، مورد موافقت حضرات انگلیسی نبوده است؛ چگونه در ایرانی که سرتاسر آن تحت نفوذ همین آقایان بوده است، کشت این گیاه انجام شده است؟ بنابراین بعید نیست که ورود چای به ایران از همان ابتدا اقدامی استعماری و در جهت نابودی فرهنگ بهداشتی مترقّی مردم ما بوده است؛ فرهنگی که حسرت و حسادت به آن همیشه در رفتار و گفتار و نوشتار اهل فرنگ آن زمان مشاهده می شود. نکته قابل توجه دیگر آن که چای، علیرغم این که بومی ایران نبوده است؛ برای دانشمندان و علمای این سرزمین، گیاه بیگانه ای نبوده است؛ چنانکه ابن سینا، چای سیاه را«اسفل چای ها» یعنی پست ترین نوع چای می داند و لذا اگر اقدامات تبلیغی استعمارگران نبود، به طور طبیعی هیچ گاه مصرف چای در ایران باب نمی شد. بر اساس همین آشنایی، واکنش هایی نیز از سوی علما به کشت این گیاه انجام شد؛ از جمله در نامه ای که جمعی از علمای آن دوران به دربار قاجار نوشته اند آمده است: «چرا می خواهید گیاهی را در ایران رواج دهید که حتی الاغها از نزدیک شدن به مزارع آن خودداری می کنند! چای مولد سودا در بدن و سودا مقدمه سرطان است.» این برخورد نشان می دهد که حکمای ایرانی با این گیاه آشنایی داشته، به خوبی می دانستند که این گیاه ارزش غذایی ندارد و تنها برخی استفاده های دارویی از آن امکان پذیر است.
به هر حال، ورود چای به ایران، چه از روی توطئه و چه به صورت سهوی، کاری اشتباه بوده است که متأسفانه سالهاست ضرر آن را متحمّل شده ایم؛ همان طور که مثلاً کاشت کیوی، رواج مصرف قارچ و مانند آنها نیز به لحاظ طبّی، اقداماتی کاملاً نادرست محسوب می شوند.
4- چای، آلودگی های مختلف موجود در محیط را به خود جذب می کند و به همین دلیل هم هست که برای رفع بوی بد دهان یا به عـنـوان بـوگـیـر یخچال از آن استفاده می شود. یکی ازآلودگی هایی که چای به شدّت آن را به خود جذب می کند؛ آلودگی های رادیواکتیو و هسته ای است؛ به همین جهت هم هست که یکی از آزمایش های لازم برای اخذ مجوّز واردات چای درکشور، بررسی میزان رادیواکتیویته آن است. بنابراین با مصرف چای، آلودگی های جذبی آن نیز وارد بدن ما می شوند.
5- چای، مـیـزان اسـیـد مـعـده را افـزایش می دهد و به این ترتیب، باعث بروز تدر یجی زخم در دستگاه گوارش( زخم های معده و اثنی عشر) می شود. احساس هضم بهتر غذا پس ازنوشیدن چای، به همین دلیل است. بالا رفتن اسید معده، اسیدیته خون را نیز بالا برده که این مسأله باعث کاهش موقّت فشار خون و سرگیجه می شود که یکی از دلایل خوردن قند یا موادّ شیرین به همراه چای، پیشگیری کردن از بروز این مشکل است.
6- چای، با افزایش اسید خون، باعث حلّ کلسیم موجود در استخوان ها و ورود آن به خون می شود. این مسأله دو پیامد عمده را به دنبال دارد:
اوّلی پوکی استخوان و انواع مشکلات ناشی از آن-و از جمله التهاب دیسک های کمری، دردهای سیاتیکی، آرتروز و …- است. یک استدلال ساده در جهت اثبات این ادّعا آن است که بسیاری از کسانی که از کمردرد، درد زانو و سایر مشکلات رایج مفصلی رنج می برند؛ پس از ترک مصرف چای، کاهش فوق العاده ای را در درد های خود احساس می کنند.
مشکل دوّم، ناشی از رسوب کلسیم برداشت شده از استخوانها در مناطق غیر طبیعی است که می توان به بیماری هایی ازجمله خار پاشنه و تومورهای کلسیمی مغز اشاره کرد. یک نتیجه شایع این گونه رسوب های غیر طبیعی کلسیم، ایجاد سنگ های کلیوی است. چای، ماده ای به نام «اگزالیک اسید» دارد که مسموم کننده بوده؛ ایجاد اختلالات متابولیسمی می کند. این ماده در کلیه رسوب کرده به عنوان هسته اوّلیه تشکیل سنگ عمل می کند. با رسوب کلسیم در اطراف این هسته مرکزی، سنگ کلیه تشکیل می شود.
7- چای بر طبق معیارهای طبّ قدیم، مادّه ای «سودازا» است. تجمّع سودا در بدن، باعث بروز بیماری های مختلفی از جمله انواع سرطانها، بیماری های پوستی و بسیاری از بیماری های روحی و روانی می شود. بر طبق معیارهای طبّ جدید و امروزی نیز، چـای حاوی«مواد ّآروماتیک پلی فِنُلی»(از جمله گزانتین و هیپوگزانتین)، است. موادی که در اصطلاح علم شیمی ساختار مولکولی حلقوی دارند (مواد آروماتیک)، سرطان زا هستند. برای مثال ثابت شده است که نوشیدن چای پر رنگ، احتمال ابتلا به سرطان سینه را در خانم ها، افزایش میدهد. فنل ها می توانند بر روی پوست، کبد و سیستم گوارش هم اثرات نامطلوبی بگذارند. متأسّفانه اکثر مواد معطّر شیمیایی که به چای اضافه می شوند هم جزء مواد آروماتیک و سرطان زا هستند!
8- برطبق معیارهای طبّ جدید و قدیم، نقش چای در ایجاد «کم خونی »، غیرقابل انکار است. چای دارای ترکیباتی به نام «تانن» است که مسؤول ایجاد مزه تلخ چای هستند. تاننها با آهن ترکیب و ایجاد رسوب می کنند که این رسوب به دلیل درشتی و سنگینی مولکول، در بدن غیر قابل جذب است؛ لذا اگر چای بلافاصله پس از صرف غذا نوشیده شود؛ از جذب آهن غذا جلوگیری می کند که حاصل آن ایجاد کم خونی های مزمن است، بیماری که خود، یکی از «امّ الامراض» و زمینه ایجاد بسیاری از بیماری های دیگر است. چای، علاوه بر اختلال در جذب آهن، با جذب کلسیم، فسفر و برخی از ویتامین ها نیز تداخل دارد.
9- بیماری های قلبی- و از جمله، لقّی یا پرولاپس دریچه میترال، طپش قلب، آنژین قلبی و فشار خون- از دیگر ثمرات نوشیدن مستمرّ چای هستند. بسیاری از این اثرات ناشی از تحریک مداوم قلب و سیستم اعصاب سمپاتیک و نامنظّمی های ریتم قلب به دلیل ورود همیشگی موادّی مثل کافئین، تئین و گزانتین به بدن با نوشیدن عادتی چای هستند. در یک بررّسی آماری از بیماران قلبی در بیمارستان شهید رجایی تهران مشخّص شد که تمام این بیماران، بدون استثناء، چای زیادی مصرف می کردند.
10- اعتیادآوربودن چای از موارد مسلّم و واضحی است که نیاز به اقامه دلیل ندارد. علایمی همچون سردرد، بی خوابی، بی حوصلگی، آشفتگی روحی و … که با ترک مصرف چای، گریبانگیر فرد می شوند؛ نشان دهنده این واقعیت هستند. این مسأله از سویی به دلیل وجود مواد اعتیادآور طبیعی در چای-ازجمله کافئین- است و از سویی می تواند مؤیّد جدّی بودن این ادّعا باشد که برخی تولید کنندگان چای در بعضی کشورها، برای حفظ مشتریان خود به چای، مواد افزودنی اعتیادآور اضافه می کنند. به همین دلایل، مصرف مداوم چای می تواند مقدمه مناسبی برای پذیرش سایر اعتیادها باشد چنانکه معمولا می بینیم که اعتیاد به چای، سیگار و موادّ افیونی معمولا در همراهی با هم دیده می شوند. شاید این تضمین طنز و عامیانه شعر حافظ هم اشاره ای به این واقعیت تلخ داشته باشد که:
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است؛ بعد از سیگار یه چایی، بعد چایی یه سیگار!»
11- گفتیم که چای حاوی ماده ای است به نام تانن. این ماده قدرت ادرارآوری بسیار بالایی دارد؛ به نحوی که بسیاری از ما تجربه کرده ایم که با خوردن یک فنجان چای، ادراری به مراتب بیش از آن یک فنجان دفع می کنیم! این اثر باعث دفع بیش از حدّ مایعات بدن شده؛ پلاسما را غلیط می کند. با غلظت پلاسما، فعّالیت طبیعی آنزیم ها مختل شده دفع موادّ زاید از بدن دچار اشکال می شود؛ حاصل این اتّفاق، تبدیل شدن تدریجی بدن به یک سطل زباله و ایجاد بیماری های گوناگون است. تئوبرومین موجود در چای نیز با اثراتی مشابه، تعادل مایعات بدن را بر هم می زند.
12- چنانکه گذشت تانن، ادرارآوری قوی است؛ تانن این اثر را از طریق افزایش کارکرد سلّولهای اپی تلیالی کلیه اعمال می کند که در طولانی مدّت می تواند باعث فرسودگی این سلّول ها و کاهش تدریجی عملکرد کلیوی شود.
13- هر فنجان چای محتوی 60 تا 75 میلی گرم «کافئین» است که LDL (یکی از چربی های بد خون) را افزایش می دهد. این اتّفاق می تواند مقدّمه ای برای سکته های قلبی و مغزی باشد.
14- «تئین» موجود درچای، علاوه بر اثر آرام بخشی خود، محرک سیستم اعصاب سمپاتیک نیز هست؛ به این ترتیب و با افزایش ترشح آدرنالین، منیزیوم داخل سلولها کاهش می یابد. منیزیم از یون های مورد نیاز بدن و ازجمله عوامل ضدّسرطان موجود در سلّول هاست.
15- از دیگر مضرّات چای می توان به این موارد اشاره نمود: سردردهای میگرنی؛ یبوست؛ ضعف حافظه؛ انواع ناراحتی های پوستی و ازجمله ریزش مو؛ آفت دهان؛ بزرگ شدن کیسه صفرا؛ لکه و زردی دندان؛ گرفتگی های عضلانی؛ سوزش مچ دست و پا؛ لاغری (بر اثر اختلال در متابولیسم بدن)؛ حسّاسیت، زودرنجی و تحریک پذیری(به ویژه به دلیل اثرات ناشی از کافئین، تئین، تئوبرومین و گزانتین موجود در چای)؛ داغ شدن کف پا و ….
16- خلاصه آن که بر طبق بعضی نظرات، تا 70بیماری مختلف، با نوشیدن مـداوم چـای در ارتـباط هـسـتـنـد. « ابن سینا» اعتقاد داردکه «چای سیاه»، «اسفل چای ها» یعنی بدترین نوع چای است و…
- با تمام این اوصاف آیا باز هم حاضر هستید با نوشیدن هر فنجان چای، انبوهی از موادّ بیماری زا را وارد بدن خود نمایید؟
چای سبز؟؟؟
اوّل این جملات را به دقّت بخوانید:
«چای سبز، نوشابه ای بدون کافئین است که به عنوان پیشگیری کننده از حملات قلبی و سرطان شناخته شده؛ یک تونیک (تقویت کننده) بسیار مفید است. این چای، چربی خون (از هر نوع) را کاهش داده؛ مقوی اعصاب بوده؛ قدری نیز خاصیت تب بری دارد. چای سبز، معده را تقویت کرده، علاوه بر درمان نفخ معده، یبوست، اسهال خونی و عفونت های روده ای، نقش مؤثری در پیشگیری از برخی سرطان های پوستی نیز دارد؛ سموم بدن را دفع کرده؛ باعث تقویت حافظه شده و برای افراد افسرده، یک داروی آرامبخش و نشاط آور است.»
اینها گوشه ای از آثار مفیدی است که این روزها برای چای سبز می خوانیم و می شنویم. امّا به راستی چه شده است که در این روزها و سالها که به تدریج مردم با ضررهای فراوان چای سیاه آشنا می شوند؛ به ناگاه این سیل تبلیغات در مورد فواید چای سبز به راه افتاده است؟ حتّی اگر با نگاهی خوشبینانه این تقارن را اتّفاقی بدانیم باید توجّه کرد که:
تمام حقایق تلخی که در مورد چای سیاه ذکر شد؛ درباره چای سبز هم صادق است. چای سبز درواقع همان چای سیاه است با این تفاوت که چای سبز از خشک کردن سریع برگ سبز چای به دست می آید. امّا چای سیاه که البتّه ضرر بیشتری از چای سبز دارد، این گونه تولید می شود که برگ سبز چای در مکانهای گرم انبار می شود تا بپوسد و تخمیر شود و رنگ نآن قهوه ای و سیاه شود؛ یعنی عملی شبیه به درست کردن کود از برگهای خشک پاییزی. در واقع، چای سبز، خشک کرده برگ سبز چای و چای سیاه، کود شده آن است.
نظرات مخالف
سؤال نخست: بعضی مخالفان حذف چای از برنامه غذایی، این سؤال را مطرح می کنند که اگر این گیاه این قدر که می گویند مضر است؛ پس چرا خداوند متعال آن را آفریده است؟
طرح این سؤال کمی عجیب به نظر می رسد. مگر هر چیزی باید خوردنی باشد تا لیاقت آفرینش را داشته باشد؟ و اگر خوردن یک چیز باعث آسیب رساندن به بدن شود، فایده دیگری ندارد که علت آفرینش آن از سوی خداوند متعال باشد؟ در نظام احسن خلقت، هر شیئی جایگاه ویژه خود را دارد و در آن جایگاه، دارای وظیفه و اثری متناسب با هدف خلقت خویش است و طبیعتاً هر استفاده غیر معقولی از آن می تواند دارای آثار زیانباری باشد؛ چنانکه استفاده به جا از الکل در پزشکی به حفظ جان بسیاری از انسان ها کمک کرده و می کند؛ اما مصرف خوراکی آن، نابودی جسم و جان و غضب حق تعالی را به دنبال خواهد داشت. بنابراین به نظر می رسد که طرح این سؤال از بنیان، غلط و بیشتر شبیه یک بهانه گیری کودکانه است.
در مورد چای نیز باید گفت که این درست که نوشیدن آن بسیار زیان بار است؛ اما آثار مفیدی نیز دارد که به برخی از آنها در همین مقاله اشاراتی داشتیم؛ از جمله:
1- گفتیم که چای آلودگی های موجود در محیط و از جمله هوا را به خوبی جذب می کند. این اثر بوته چای باعث کاهش آلودگی هوا می شود. لذا اگر این بوته به طور وسیع در شهرها کشت شود؛ – مثلاً به جای بوته های شمشاد – نقش مهمی در کاهش آلودگی هوا خواهد داشت. کسانی که در مزارع چای کار می کنند، می توانند مطبوع بودن هوای این مزارع را تأیید کنند.
2- چای به علت خاصیت اسیدی خود، محلول مناسبی برای شستشوی محیط های عفونی است. از سال ها قبل در بین مردم ما شستشوی چشم های عفونی با چای کمرنگ، اقدامی جا افتاده محسوب می شود.
3- چنانکه گفتیم می توان از چای سیاه به عنوان یک فیلتر مناسب در کاهش بوهای نامطبوع و آلودگی های جزئی در محیط های کوچک و بسته مثل یخچال استفاده کرد.
سؤال دوّم: اما سؤال بسیار مهم تر که به ویژه در ذهن بسیاری از متدیّنین نقش می بندد آن است که با اوصاف ذکر شده، چرا بسیاری از علما و حتی مراجع تقلید و نیز ببسیاری از اهل عرفان و سیر و سلوک، چای را مصرف کرده و می کنند؟ این سؤال اساسی که در مورد کارهای دیگری از جمله کشیدن قلیان نیز پرسیده می شود؛ متأسفانه باعث می شود برخی که اعتقادات مذهبی سست تر و تمایلات علمی قوی تری دارند؛ نسبت به علما و عرفا بدگمان شوند و بعضی دیگر که صبغه دینی محکم تری دارند، نسبت به عمل به این گونه توصیه های علمی سست شوند یا برای عدم اجرای آنها بهانه پیدا کنند. لذا پاسخ این سؤال را نسبتاً مفصل ارائه می کنیم:
1- هر کس مسؤول دانسته های خویش است و به لحاظ فقهی و شرعی، فردی که بدون سستی در انجام وظیفه خود برای کسب علوم و اطّلاعات ضروری، نسبت به مسأله ای جهل داشته باشد؛ در قبال آن موضوع مؤاخذه نخواهد شد. به نظر می رسد که مصرف چای از سوی علما و عرفا نیز غالباً از این موضع باشد؛ یعنی عدم آگاهی علمی نسبت به مضرّات چای و حسن ظن و اعتماد ایشان به منابع علمی عرفی و رایج. متأسفانه و با حذف تدریجی دروسی مانند طب، هیأت، ریاضیات و … از برنامه های درسی حوزه های علمیه در سال های گذشته، آگاهی علمای حوزه نسبت به این مباحث کمتر شده است؛ به نحوی که شاهد آن هستیم که این بزرگواران نیز این گونه اطلاعات علمی مورد نیاز خود را مانند عامّه مردم از منابع رسمی مانند روزنامه ها و تلویزیون و … کسب می کنند. این اتفاق نامیمون علاوه بر وارد کردن زیان های شخصی به این ذخیره های بدون جایگزین، باعث شده است که مردم نیز از فراگیری روش های صحیح بهداشتی مورد توصیه اسلام که علی القاعده باید از سوی اهل فن آن یعنی روحانیت و علمای معزّز به آنها انتقال یابد محروم شوند.
2- یک نکته بسیار ظریف و قابل تأمّل در این گونه اشکالات آن است که باید توجه داشته باشیم که تنها و تنها حضرات معصومین(علیهم السّلام) از عصمت مطلق و ذاتی برخوردارند و لذا الگوگیری بی چون و چرا از آنها جایز است. سایر افراد، تنها و تنها تا جایی که در سیره قولی و فعلی خویش، منطبق بر قول و فعل معصوم(علیه السّلام) حرکت می کنند، قابل احترام و تقلید هستند؛ اما در صورتی که برای ما آشکار شود که درجایی، سهواً یا عمداً، قول یا فعلی بر خلاف سیره حضرات معصومین(علیهم السّلام)مرتکب می شوند؛ نه تنها وظیفه ای در مورد الگوگیری از آن فعل خاص نداریم؛ بلکه در صورت انجام آن فعل، در نزد خداوند متعال معذور نخواهیم بود؛ البته باید توجه داشت که اولاً تشخیص این گونه مشکلات، در اکثر موارد بسیار ظریف است و باید نظر اهل فن در آن لحاظ شود و هر کودکی مثل بنده نباید به خود اجازه دهد که هر گاه مسأله ای را در رفتار این بزرگان بر خلاف نظرات یا عقاید شخصی خود دید؛ نسبت به طرح ایراد؛ آنهم به صورت علنی اقدام کند که این گونه رفتارها می تواند خسران دنیوی و اخروی او را به دنبال داشته باشد. در ثانی انجام بعضی اشتباهات سهوی از سوی این بزرگان هیچ گاه مجوّزی برای برخی افراد نادان نیست که به قول حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)«انکار مقامات عارفین» کنند؛ چگونه است که با انجام این همه گناه و تنها با بعضی عبادت های نصفه و نیمه و غیر خالص خود، انتظار رحمت و جنّت الهی را داریم؛ اما دریای عظیم علم و فضایل این بزرگان را به اندک سهو و نسیان و خطایی منکر می شویم؟ به راستی باید از شرّ شیطان رجیم به خدای رحیم پناه برد.
3- نکته آخر این که بنابر نصّ قرآن کریم، «انسان به نفس خویش آگاه است». متأسفانه بسیاری از ما وقتی که متوجه اشتباهات خود می شویم؛ برای آن که پا بر روی خواهش های نفس مکّار خود نگذاریم و دست از تمایلات نا به جای آن نکشیم و از سویی سرزنش های وجدان خویش را نیز پاسخ گوییم دست به این گونه استدلالات می زنیم که فلان عالم فلان کار را کرد و بهمان عارف فلان کار را و نه تنها چای خوردن که سیگار و قلیان کشیدن و قمه زدن و … خود را نیز این گونه توجیه می کنیم. اگر چه پاسخ این استدلالات سست در بالا آمد؛ اما توجه به این نکات هم ضروری است که:
اولاً: در امور عملی، تنها عمل به فتوای مرجع تقلید، رافع مسؤولیت انسان است و نه استدلال به رفتار دیگران؛ حتّی اگر آن افراد به لحاظ سلوکی، مراتبی بسیار بالاتر از مرجع تقلید ما داشته باشند. آیا تا به حال دیده اید که مرجع تقلیدی، حکم به استحباب یا حلّیت عملی دهد که ضررهای واضح جسمی و روحی را به دنبال دارد؟
در ثانی این گونه افراد باید پاسخ دهند که آیا در سایر موارد، از سیره رفتاری این استوانه های اخلاق و سلوک پیروی کرده اند؟ و تنها چای خوردن و قلیان کشیدن و قمه زدن مانده است که این قدر متعصّبانه به آن چنگ زده اند و ادّعای تمسّک به رفتار علما و عرفا را می کنند؟
بگذاریم و بگذریم؛ آنچه وافر مقصود بود بیان شد و گرنه آن چه که ناشی از تسویل نفس است، به هیچ استدلال و تبیینی سر تسلیم فرود نمی آورد. (منبع:مهرطب)
تربیت سلبی در برابر تربیت ایجابی
بوی ماه مهر
دفترچه ی کامل سوالات آزمون تیزهوشان ورودی 95-94
پاسخنامه تشریحی ریاضی تیزهوشان ورودی 95-94
پاسخنامه تشریحی ریاضی تیزهوشان ورود95-94
تبدیل واحدهای اندازه گیری
علل بد خطی دانش آموزان در دوره ی ابتدایی
10 وزیر برای آموزش و پرورش
معمای ریاضی