سفارش تبلیغ
صبا ویژن
انوشیروان روحانی, انوشیروان ارجمند, انوشیروان, حکایت, حکایت سعدی, حکایت کوتاه, حکایت جالب, حکایت های کوتاه, حکایت آموزنده, حکایت طنز, داستان و حکایت, حکایت زیبا, حکایت بوستان, حکایت های گلستان, حکایت های زیبا, حکایت های اخلاقی, حکایت ادبی, حکایت های ادبی

حکایت خواندنی انوشیروان و معلم

 انوشیروان را معلمی بود.


روزی معلم او را بدون تقصیری بیازرد.


انوشیروان کینه او را در دل گرفت تا به پادشاهی رسید. آن گاه از او پرسید: چرا بی سبب بر من ظلم کردی؟ معلم گفت: چون امید آن داشتم که بعد از پدر به پادشاهی برسی، خواستم که تو را طعم ظلم بچشانم تا در ایام سلطنت به ظلم اقدام نکنی!

منبع : روزنامه خراسان






تاریخ : چهارشنبه 93/2/17 | 2:35 عصر | نویسنده : هادی جباری | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله سهران