سفارش تبلیغ
صبا ویژن

داستانک > دزد با وجدان!

    ?   دزد با وجدان!

گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند. او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا،مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.






تاریخ : جمعه 92/12/16 | 11:14 عصر | نویسنده : هادی جباری | نظرات ()
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • مقاله سهران